معرفی وبلاگ
سلام من سعی دارم مردم ایران را با مناطق مختلفی که در ایران وجود دارد آشنا کنم و در این راه به یاری شما مردم عزیز نیازمند میباشم. اگر مطالبی درباره ی منطقه،روستا یا شهر خود می خواهید در بخش نظرات بنویسید تا طی کمتر از دو هفته در وبلاگ قرار گیرد.
صفحه ها
دسته
دوستانم در تبيان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 352861
تعداد نوشته ها : 132
تعداد نظرات : 44
بازدید وبلاگ :

Rss
طراح قالب
محمد علي گل کار

خُرمَندي از درختان بومي جنگل هاي كرانه جنوبي درياي كاسپين است. بيشتر در جلگه ها و حتي  تا ارتفاع 1100 متر از سطح دريا مي رويد.

نام هاي اين درخت در شرق گيلان،  "اَربَه" يا "اربا" آستارا و تالش "آمبر "،  در رامسر "خرما"، در مازندران "خرمندي" ، در كياكلا "خرمني" ، در راميان "انجيرخرما"، در گرگان "اندي خرما"، "انده خرما" يا "اندوخرما" مي خوانند. در آمل و نور و كجور درخت نر و ماده آن بنام هاي مختلف خوانده مي شود درخت نر، "كهلو" يا "كلهو" و درخت ماده ، "فرمني" يا "فرموني" ناميده مي شود.

خرمندي، خاك هاي شني را دوست مي دارد ولي در خاك هاي بارخيز ديگر نيز مي رويد. خواهش درخت خرمندي از نظر روشنايي ميانه است . بلندي آن به پانزده تا بيست متر و قطر آن به 80/0 متر مي رسد. رويش آن تند است . ريشه اش سطحي و ستبر مي باشد.

ميوه خرمندي كمي شيرين و گس است وروستائيان آنرا مي خورند. شيره آن كه در گيلان بنام «اربه دوشاب » معروف است خورش لذيذي براي كته برنج مي باشد.

درخت خرمندي بفراواني جست مي دهد و خيلي زود جنگل را فرامي گيرد و گاهي درختان گران بها را در سايه خود نابود مي كند.
چوب خرمندي چندان خوب نيست زيرا تا نزديك صدسالگي چوب درون آن ناچيز است . مصرف عمده آن براي تهيه چوب تونلي و هيزم و زغال است . 
 اين درخت از نظر جنگلباني ارزش چنداني ندارد و چون در جنگل هاي شمال ايران درختان گرانبها را در سايه خود تباه مي كند.

 هنگام آزاد كردن و روشن كردن جنگل بايد آنرا برانداخت ولي خود آن در دامنه هاي تند براي جلوگيري از فرسايش خاك لازم است . شاخه زاد آن براي تهيه هيزم و زغال مناسب مي باشد.

دسته ها : گيلان
سه شنبه پانزدهم 9 1390

گوزن از گونه هاي حيواني در معرض انقراض است و جنگل هاى سياهكل، فومن و تالش عمده زيستگاه هاى اين جانور و آخرين پناهگاه براى تكثير و زاد و ولد طبيعى آن محسوب مي ‌شود كه شكار غيرمجاز اين حيوان باعث شده تا صداي گوزن هاي كمياب ديگر به گوش نرسد.

به گزارش خبرنگار مهر در رشت، اوايل تير ماه سال جاري بر اساس گزارش هاي واصله اعضاي گارد اجرايي حفاظت محيط زيست گيلان از شكار غير مجاز دو راس مرال در منطقه ماسال آگاهي يافتند كه با هماهنگي مراجع قضايي پس از شناسايي متخلفان نسبت به بازداشت آنان اقدام شد.

چهار شكارچي غيرمجاز به عنوان متهمان رديفهاي اول تا چهارم پرونده شكار گوزن ماسال معرفي شدند و با تحقيقات انجام شده مشخص شد كه بزهكاري اين افراد مسلم است.

 

به هر حال " گوزن " زير راسته نشخواركنندگان از زوج سمي ها، نرها اغلب داراي شاخ هستند، در ايران از نشخواركنندگان دو تيره وجود دارد كه شامل تيره گوزنها و تيره گوسفند، بز، آهو و گاو است.

از تيره گوزن ها دو جنس دم كوتاه و دم دراز در ايران وجود دارد، جنس دم كوتاه داراي شاخ كوتاه و بدون زايده هاي بالاي چشمي و اندازه بدن آنها كوچكتر است، جنس دم با رشد زياد داراي شاخ بلند و زايده هاي بالاي چشمي وجود دارد، اندازه بدن اين گروه بزرگتر است.

گوزنها مانند جانوران وحشي زندگي مي‌ كنند

تيره گوزنها در ميان نشخواركنندگان يگانه طايفه‌ اي است كه انواع بسياري از آن در قاره اروپا مانند جانوران وحشي زندگي مي‌ كنند، يكي از خصوصيات عمده‌ اي كه گوزنها را از نشخوار كنندگان ديگر متمايز مي‌ كند، شكل و ساختمان شاخهاي اين جانوران است، معمولا تنها نرينه ‌هايي كه به سن بلوغ رسيده ‌اند شاخ دارند. شاخهاي گوزنها توپر و بي ‌دوام هستند، شاخهاي نشخواركنندگان ديگر ميان تهي و تغيير ناپذيرند، از اينرو عنوان جانوران شاخ تهي يافتند.

در نخستين سال زندگي گوزنها شاخي استخواني از هر سوي پيشاني روي دو برآمدگي پوشيده از پوست و پشم بسيار نرمي كه مخمل خوانده مي ‌شود رشد، مي‌ كند.

پوست شاخ را تا مرحله تشكيل آن مي‌ پوشاند سپس پاره مي ‌شود و مي ‌افتد، اوايل بهمن ماه شاخه استخواني هم به نوبه خود مي ‌افتد و شاخ ديگري كه نيرومندتر و درشت‌ تر خواهد بود رفته رفته شكل مي ‌گيرد، اين شاخ هم مي‌ افتد و جاي خود را به شاخ ديگري وا مي ‌گذارد كه سال آينده رشد مي‌ كند.

سال به سال شاخها رشد مي ‌كنند و رشته ‌ها و پره ‌هاي آنان چند برابر مي‌ شود، شاخها به حسب انواع ممكن است از يك شاخه تشكيل مي‌ يابد اما بيشتر اين شاخه آراسته به شاخهايست كه " بچه شاخ " گويند، در برخي از انواع گوزنها شاخها و بچه شاخها به صورت پارويي و دندانه ‌دار به هم جفت مي ‌شوند.

گوزن حواس بسيار تكامل يافته ‌اي دارد. در سايه قوه شامه خود مي‌ تواند از فاصله چند صد متري به وجود دشمن پي ببرد، دوي گوزن بسيار سريع است و جستهايي مي‌ زند كه دو سه متر ارتفاع و شش هفت متر طول دارد و علاوه بر اين شناگر قابلي است.

جنگلهاي انبوه مسكن و ماواي دلخواه گوزن هستند

جنگلهاي انبوه مسكن و ماواي دلخواه گوزن هستند، گوزن معمولا‌در جريان روز ميان بوته‌ ها و درختان كوچك مي‌ خوابد و شب در جستجوي خوراك بيرون مي‌ آيد، در تابستان علف و برگ درخت و در فصل سرما خزه و لجن و پوست درخت مي‌ خورد، در حدود 170 گونه مختلف از گوزنها و فاميلهاي آنها وجود دارد كه در سراسر دنيا پراكنده هستند.

مديركل محيط زيست استان گيلان در اين خصوص گفت: تعرض انسانى به جنگلهاى انبوه آخرين زيستگاههاى جانورى گيلان، نسل مارال ها ( مرالها ) را در معرض تهديد قرار داده‌ است.

كامران زلفي نژاد افزود: نسل گوزن جنگلهاى گيلان به نام مارال كه از جانوران شاخص جنگلهاى شمال است به دليل تجاوز انسانى به زيستگاهها در خطر تهديد قرار دارد.

وي اظهارداشت: علاوه بر تهديد نسل اين جانور از سوي شكارچيان غيرمجاز، دست اندازى به زيستگاههاى اين جانور وحشى با هدف بهره بردارى از جنگل و كشيدن سيم خاردار در مسير رفت و آمد مارال ها از جمله عوامل تخريب زيستگاهها و انقراض نسل آنهاست.

 

مديركل محيط زيست گيلان گفت: مناطق زندگى اين گوزنها، بطور عمده مناطقى شكارممنوع تلقى مي ‌شوند در حاليكه حفاظت كاملى از اين مناطق وجود ندارد.

جنگلهاى سياهكل، فومن و تالش آخرين پناهگاه  - گوزن - اين حيوان كمياب است

وي ياد آورشد: جنگلهاى سياهكل، فومن و تالش عمده زيستگاههاى اين جانور و آخرين پناهگاه و محلى براى تكثير و زاد و ولد طبيعى آن محسوب مي ‌شود.

برخى تحقيقات نشان مي‌ دهد طي 30   سال اخير نسل اين جانور بطور چشمگيرى بر اثر شكار بي ‌رويه كاهش يافته ‌است، به گفته كارشناسان اين گونه جانورى به سبب اينكه سالى يك بچه به دنيا مي‌ آورند حيواناتى بسيار آسيب پذيرند و نياز به حمايتهاى ويژه دارند.

همچنين نيمه شهريور تا نيمه مهرماه هر سال به مدت يك ماه به عنوان فصل " مارال بانگى " معروف است و اين ايام به عنوان فصل جفتگيرى اين جانوران محسوب مى شود.

فصل " مارال بانگى " كه با ايجاد حرمسرا همراه است پر خطرترين زمان زندگى اين جانوران است زيرا شكارچيان با شناسايى محل تجمع آنان مبادرت به شكار آنها مي ‌كنند.

نسل گوزن نر به دليل وزن و ارزش شاخ آن بيشتر در معرض خطر قرار دارد

نسل گوزن نر به دليل وزن و ارزش شاخ آن بيشتر در معرض خطر قرار دارد اين جانور داراى دو شاخ است كه هر سال تجديد مي‌ شوند.

براساس آخرين سرشمارى شمار گوزنها در استان گيلان 150 راس تخمين زده شده ‌است از اينرو مي طلبد اين گنجينه ‌هاي پراهميت كه نسبت به ديگر نقاط مملكت نمونه ‌اي كم نظير است، بيشتر مورد صيانت و حفاظت باشند.  

 هر چند از حيث تركيب ناحيه جغرافيايي، جانوران استان گيلان دقيقا مناسب با شرايط بوم‌ شناسي اين خطه از تنوع بسيار برخوردارند، اما به سبب برآورده شدن منافع آني برخي سودجويان و فقدان مدافعان قاطع، تعدادي از آنها به دليل قتل عام در مقياس وسيع در معرض خطر انقراض قرار گرفته‌ اند.

به هرحال جدا از شكار بي‌ رحمانه جانوران به كمك سلاحهاي مدرن، كاهش و نابودي كامل جنگلها و پوشش گياهي كه به معناي كاهش و يا نابودي زيستگاه هاي حيوانات است و نيز توسعه مناطق روستاي و شهري و آلودگي ها عامل عمده ديگري از جهت به خطر افتادن و يا ناپديد شدن حيات وحش به شمار مي‌ رود.
دسته ها : گيلان
سه شنبه پانزدهم 9 1390

علف چاي، گياهي است علفي و دايمي به ارتفاع تا يك متر، با بوي معطر و در زمان گلدهي، بسيار زيبا.

علف چاي داراي برگ‌هاي متقابل، بيضوي و دراز و ساقه آن به تعداد زياد و منشعب مي‌باشد. هم‌چنين بر روي ساقه دو خط نسبتا برجسته قرار گرفته است. گل‌ها به صورت گل آذين ديهيم، به رنگ زرد زيبا و به تعداد زياد است كه به گياه زيبايي خاصي مي‌بخشند.

 در كناره‌هاي گلبرگ زرد رنگ نقاط تيره به رنگ قرمز مايل به قهوه‌اي ديده مي‌شود كه از خصوصيات بارز اين گياه است. اين نقاط فضاهايي هستند كه حاوي مواد موثر گياه (هيپريسين و تركيبات وابسته) مي‌باشند.

زمان گلدهي گياه علف چاي برحسب ناحيه رويش از ارديبهشت تا مهرماه مي‌باشد. محل رويش گياه در كوهستان‌ها و ارتفاعات نواحي شمالي كشور مي‌باشد. البته در ارتفاعات متوسط و كم بسياري از نقاط از جمله نيز رويش دارد.

قسمت مورد استفاده دارويي گياه سرشاخه‌هاي گلدار آن است. علف چاي در مزارع چاي شمال به عنوان علف هرز مي‌رويد و احتمالا نامگذاري آن بدين علت است.

گستره جغرافيايي:

بومي نواحي شمال ايران، شمال آفريقا، جنوب آفريقا، جنوب آمريكا، آسيا، استراليا، اروپا و نيوزلند. هم‌چنين در نقاط مختلف آمريكا كشت مي‌گردد. بيش‌ترين مقدار اين گياه از غرب آسيا و شرق اروپا صادر مي‌گردد.

دسته ها : گيلان
سه شنبه پانزدهم 9 1390

 

يَه عمرَ آدمي تي پا بَنيشتم

 

 

غمه، مي زيندگي اَمره بَريشتم

 

 

پيرابوم، بَس نيه چشم انتظاري

 

 

بَليتم، نيمه جانابوم، بَبيشتم

 

 ( ناصر فرهاديان )

 

*

 

چَقَد تلخه غريبي در ولايت

 

 

غمام دئنه مي دستَ جي شكايت

 

 

بيئن مردم، مي دور و بر جمابين

 

 

شنيدن دونه خيلي مي حكايت

 

( خويشتن دار لنگرودي )

 

*

 

بَشوي عمري، بَبوم واخوب مو كم كم

 

 

تموم عمر مو ايسّه همش غم

 

 

عجب بختي امو دَئشتيم خداجون

 

 

يه روزَ روزيگارَن مِه نَبو چَم!

 

 ( داوود خاني خليفه محله )

 

*

 

مي تسكه ديل غريبي مئن بَگود گير

 

 

نَگيته خاشخا آخر مي سَروير

 

 

غم دوري جي هر جا با بَئنَم مو

 

 

غريبي تير بومَه مي قلبَ سر جير

 

 ( داوود خاني خليفه محله )

 

*

 

گوتَم دامون بَشيم، دامون نومِه تو

 

 

گوتم لاجون بَشيم، لاجون نومه تو

 

 

ندونَسم تو اَندي كس مَسازي

 

 

كه هر جايي گوتم، آسون نومه تو

 

 ( داوود خاني خليفه محله )

 

*

 

بيه بانو، بيه مي جونَ بانو!

 

 

سراجيرابو مي چوشمانَ اَرسو

 

 

نه روز آروم دَئنم، نه شؤ قراري

 

 

بَبوم از غوصه ي دونيا  ژَگَر چو

 

( داوود خاني خليفه محله )

**

 

روخونه لب ستاره زئنه سوسو

 

 

ندونم تسكه ديل چي خئنه از مو

 

 

در اي دونيا سليم هم يار دئنه

 

 

الاتي تي بگو آخه مي يار كو؟

 

( حسنعلي محمودي )

 

*

 

اَمه را گرچه از همديگه دوره

 

 

به تي دوري مي ديل خيلي صبوره

 

 

بشوم خَ دورابوم از شهر لاجون

 

 

قديمئن بد نوتن كه دور " نوره "

 

 ( حسين وثوقي )

 

*

 

 

اَمِه مئن تووادان هَندِه جدايي

 

 

كورا بَشوّ اَمِه او آشنايي!

 

 

يه روز هنده رَسَنه كه دوباره

 

 

بَبيم همديگره واسِه فدايي؟

 

( حسين وثوقي )

 

*

وختي خوسنم، تره اينم خواب ميان

 

 

بيداربونم، چوشمَ اينم آبَ ميان

 

 

نه خواب دئنم تي واسه نه بيداري

 

 

حيرانمه آخه ماه و آفتاب ميان

 

 ( سيد علي مير باذل )

*

تي دوري، دُكشانه مي چوشمَ سويه

 

تي غم زرداگوداي، مي رنگ و رويه

 

ولي با اين همه درد و شكايت

 

تي اَمرا بون، همش مي آرزويه

 

 ( محمد دعايي )

سه شنبه پانزدهم 9 1390

اگر مقراض باز يا جاررو وارونه گذاشته شود ميان افراد خانواده جنگ خواهد شد.                                                                    

اگر ظروف خانه رديف واقع شود يا آب درموقع ريخته شدن روي زمين صدا كند و يا گربه روبروي انسان خود را بليسد مهمان خواهد رسيد.

اگر خال روي ناخن ظاهر شود، بتعداد آن لباس نو دوخته خواهد شد.                                                                                   

اگر روز عيد غدير خانه اي جاروب شد مورچه زياد در آن خانه پيدا ميشود.                                                                              

اگر روز عيد قربان خياطي كنند بپاي حجام مكه خار فرو ميرود.                                                                                          

اگر كسي وسط درگاه بايستد دعوا ميشود و هرگاه در آستانه اطاق بنشيند باو تهمت و افترا ميبندند.                                        

اگر كسي با كوبيدن دست بسقف كرسي نوا بگيرد باد و كولاك خواهد شد.                                                                       

در وقع پهلو درد اگر ظرف مسي ارثي را داغ كرده بپهلو بگذارند درد برطرف ميشود.                                                               

           اگر در روز بيست و هفتم رمضان بين دو نماز در مسجد تاريخانه كيسه اي بدوزند و سكه سفيدي در آن بيندازند آن كيسه بي پول نخواهد ماند.

اگر كسي شب سوت بزند شيطان را صدا كرده است.                                                                                                

اگر كف پاي كسي بخارد بسفر خواهد رفت.                                                                                                            

اگر كف دست كسي بخارد پول بدستش ميآيد.                                                                                                        

اگر كفشها پشت سر هم واقع شود علامت عزا رفتن است.   

دسته ها : سمنان
سه شنبه پانزدهم 9 1390

 از جمله وسائل تحقيق در مورد چگونگي تمدن و فرهنگ و تربيت يك توده و جمعيتي بررسي و مطالعه در افسانه ها، بازيها، آداب و سوم و عقايد، زبان محلي آنان ميباشد.متتبعين و كسانيكه بروشن كردن قسمتهاي تاريك و مبهم زندگاني اجتماعي ساعي هستند غالباً بدين وسائل متشبث و دست بدامان ميشوند زود هم بمقصود ميرسند، چه اينها هر يك بنوبة خود نماينده و معرف حالات باطني يك فرد يا اجتماع است و براي شناختن و شناساندن آنها ميزان و ملاك خوبيست. مردمان دامغان افسانه و يا بازي و يا رسمي كه منحصر بخودشان باشد ندارند چه اين شهر از قديم الايام سر راه بوده و رفت و آمد و ارتباط زياد با مردمان خارج بدانان مجالي نداده است كه بتنهائي عقايد و رسوم مخصوصي برگزيدند، افسانه هاي آنها بيشتر قصه هائيست كه در جاهاي ديگر هم ساري و شايع است و معتقداتشان بيشتر چيزهائيست از ديگران كه بذوقشان خوش آمده و قدري بدان خو گرفته اند. گاهيهم اختلاف سليقه و ذوق،مردمان ده نشين و شهر نشين را در عين مجاورت  و همسايگي پيروي رسوم متفاوت و احياناً متبايني وادار كرده است مثلاً مراسم عروسي مردمان شهر و آباديهاي پيرامون كم و بيش اختلاف دارد و چون درج قسمتي از رسوم مردم دامغان مورد نظر است رسم عروسي در شهر بترتيب زير يادآوري ميشود:

پس از خواستگاري بستگان داماد و جلب موافقت، پدرو مادر عروس شرايط و روز سفيدي آوردن را تعيين ميكنند.

مقصود از سفيدي مقداري شيريني و چاي و پارچة سفيد و لباس و كفش و حنا و صابون و بعضي چيزهاي ديگر است كه نسبت بوضع مالي داماد كيفيت و كميت آن تغيير ميكند.

اين لوازم با تشريفات مخصوص و در ساعت سعدي كه بطور يقين نبايد قمر در عقرب باشد بمنزل عروس برده ميشود.

پيش از ظهر يك يا چندن روز بعد، مجلس عقد مردانه و عصر همان روز بزم زنانه بخرج داماد در منزل عروس ترتيب داده ميشود؛ پس از عقد طبق معمول همه جا داماد مجاز است بدلخواه خود بمنزل عروس برود و گاهگاه مخصوصاً در روزهاي عيد هديه و تحفه اي برايش ببرد.

روز قبل از عروسي،‌اقوام داماد براي بردن عروس بمنزل او ميروند عروس اول بايد حمام برود؛ در موقع حركت برادر يا يكي از خويشان نزديك عروس چادر بسر او انداخته و از زير سيني آينه و قرآن كه كمي نان هم در آن گذاشته شده سه مرتبه او را رد ميكنند؛ عروس بايد دست روي نان بگذارد و قرآن را ببوسد؛ در تمام طول راه رفتن بحمام و برگشتن بخانه داماد، آئينه ايرا كه روز عقد داماد فرستاده جلوعروس ميبرند و وقتيكه عروس بخانة شوهر پا مينهدبرسم قديم داماد بايد بالاي سر در خانه قرار گيرد تا هميشه برزن خود مسلط و چيره باشد.

معمول چنين است كه درهمين موقع يكي از بستگان داماد چيزي گرانبها مانند ظروفي زرين و سيمين، يا سبك قيمت هر چه باشد پنهاني بنام عقل عروس ميربايد تا در تمام دورة‌زندگي زن بي اختيار مطيع و پيرو شوهر باشد، شب عروسي داماد بحمام رفته با باقيماندة صابوني كه قسمتي از آنرا عروس مصرف كرده تن را شستشو ميدهد و بعد از مراجعت و پايان جشن و رفتن ميهمانان وارد در زندگي زناشوئي ميشود.

تهيه غذاي ظهر اولين روز عروسي بگردن مادر عروس است كه بايد آنرا بسيار خوب و چرب و شيرين و مقوي درست كند.

شب بعد از عروسي، عروس و داماد بديدن پدر و مادر عروس رفته دست آنها را ميبوسند و هديه ايرا كه برايشان آماده شده ميگيرند؛ اقوام نزديك هر دو طرف نيز بنسبت تمكن و دارائي خود تعارف و تحفه اي براي عروس و داماد ميفرستند، دراخرهم اقوام داماد از آنها و اقوام عروس ميهماني و پذيرائي مي كنند و باختم اين مجالس دعوت كه «هاگشا» ناميده مي شود مراسم عروسي پايان مي پذيرد.

 

منبع:سايت شهر دامغان

دسته ها : سمنان
سه شنبه پانزدهم 9 1390
X